ØØ´Ø±Ù‡ ÛŒ ØØ´Ø±ÛŒ , Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ÛŒ دم پری
ØØ±Ú©ØªÛŒ برای نجات
ØØ±Ú©ØªÛŒ برای نجات
...
-چشم! هرچی شما بگین خانوم!
لبخندی موذیانه بر لبهای سرخ Ùˆ براق پری پروانه نقش Ù…ÛŒ بندد؛ گویی یک نقشه ای در سر دارد Ú©Ù‡ همین چند Ù„ØØ¸Ù‡ پیش به ذهنش رسیده؛ بالهای زیبا Ùˆ باشکوه Ùˆ رنگارنگ Ùˆ جواهرنشانش را Ù…ÛŒ گشاید Ùˆ به آرامی بال میزند Ùˆ به طر٠برگ Ù†ÛŒÙ„ÙˆÙØ± آبی پرواز میکند؛
ØØ´Ø±ÛŒ پری را Ù…ÛŒ بیند Ú©Ù‡ با بالهای رنگ Ùˆ وارنگ Ùˆ آن آرایش غلیظ صورت Ùˆ بدنش به سمت او Ù…ÛŒ آید؛ خیال ØØ´Ø±ÛŒ Ú©Ù…ÛŒ Ø±Ø§ØØª میشود Ú©Ù‡ قرار است پری خانم به او Ú©Ù…Ú© کند، اما شاید به همین دلیل است Ú©Ù‡ دستانش از کناره های برگ شل میشود Ùˆ در ØÛŒÙ† بوسه های یورشی ماهی خانم ها تکانهای برگ شدیدتر شده Ùˆ ØØ´Ø±ÛŒ تعادلش را از دست میدهد، در واقع چنان این Ø§ØªÙØ§Ù‚ات سریع بوده Ùˆ بچه اینقدر هول شده Ú©Ù‡ اصلا به Ùکرش نرسیده Ú©Ù‡ پاهایش را از آب بیرون بکشد تا ماهیان آنها را نبوسند Ùˆ برگ تکان نخورد Ùˆ تازه اشتباه بیشتر این بود Ú©Ù‡ دستهایش را هم به لبه ÛŒ برگ Ú¯Ø±ÙØª Ú©Ù‡ بخشی از آنها در آب قرار بگیرد Ùˆ باعث جلب ماهیهای هوسباز بیشتری به سمتش شود Ùˆ تکانها Ø§ÙØ²Ø§ÛŒØ´ یابد، البته ØØ³ لذت از بوسیده شدن ØØ§Ù„ ØØ´Ø±ÛŒ را خراب کرده Ùˆ نگذاشته خوب Ùکر کند Ùˆ دیگر خیلی هم ØØ§Ù„ خودش را Ù†Ùمیده Ùˆ اوضاع از کنترل ØØ´Ø±ÛŒ خارج شده؛ بله! ØØ´Ø±ÛŒ تعادلش را از دست میدهد Ùˆ دستانش سست Ùˆ از کناره های برگ رها Ù…ÛŒ شود Ùˆ در ØÛŒÙ† Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† به پشت بر روی برگ Ù†ÛŒÙ„ÙˆÙØ± نمیداند الان باید Ú†Ù‡ کند: چادر گلبرگیش را Ù†Ú¯Ù‡ دارد تا بدنش را بپوشاند Ùˆ چشم پروانه خانم به بدن او Ù†ÛŒÙØªØ¯ یا سعی کند بادست دوباره لبه های برگ را بگیرد تا Ù†ÛŒÙØªØ¯ØŸØŒ البته سعی کرد لبه ÛŒ برگ را دوباره Ú†Ù†Ú¯ بزند اما نتوانست اینکار را بکند Ùˆ در این Ù„ØØ¸Ø§Øª هول Ùˆ ولای Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† کلا هم لبه ÛŒ برگ از دستش خارج شد هم گلبرگی Ú©Ù‡ بعنوان چادر دور خودش پیچیده بود، Ø·ÙÙ„Ú©ÛŒ ØØ´Ø±ÛŒ ÙØ³Ù‚Ù„ÛŒ! بچه جیغی زد Ùˆ به پشت Ø§ÙØªØ§Ø¯ Ùˆ به ØØ§Ù„ت خوابیده جلوی بدن برهنه اش رو به بالا قرار Ú¯Ø±ÙØª Ùˆ در برابر چشمان هیز Ùˆ هوسباز پری پروانه نمایان شد! جیغی Ú©Ù‡ ØØ´Ø±ÛŒ زد هم از ترس بخاطر موقع Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù† بود Ùˆ هم بابت خجالت ناشی از لخت شدن ...
... پری پروانه ÛŒ چشم چران از دیدن این صØÙ†Ù‡ به وجد Ùˆ هیجان Ù…ÛŒ آید Ùˆ نزدیکتر میرود تا چشمان پر از شهوت خود را با دیدن بدن هوس بر انگیز پسرک راضی کند، پری هوسباز ناگهان در همان وسط هوا Ùˆ در ØØ§Ù„ پرواز بی اختیار به ارگاسم میرسد Ùˆ آب کوص ØØ±ÛŒØµØ´ را روی بدن پسربچه ÛŒ ØØ´Ø±ÛŒ داستان ما Ù…ÛŒ پاشد...
ØØ´Ø±ÛŒ به پشت Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ Ùˆ هیچ مقاومتی ندارد، گویی خودش هم بدش نیامده مورد هوس دیگران باشد Ùˆ نگاه شهوت آلود پروانه را روی بدنش ØØ³ کند، پس همینطور طاقباز خوابیده Ùˆ دستانش باز است Ùˆ هیچ ØØ±Ú©ØªÛŒ نمیکند، انگار خودش هم خوشش آمده آب کوس این دخترخانم روی بدنش سیلی بزند، اما از ترس اینکه آب کوس به چشمش بپاشد Ùˆ یا شاید هم خجالت Ùˆ شرم دیدگانش را بسته اما همراه با وجود ØØ³ خوب مورد شهوت بودن یک ØØ§Ù„ت انزجار هم در چهره اش دیده میشود...
پری پروانه در هوا بالای سر ØØ´Ø±ÛŒ ایستاده Ùˆ با دو تا از دستهایش پستانهای خودش را Ù…ÛŒ مالد Ùˆ با دو دست دیگرش Ø´Ú©Ù… Ùˆ کلیتوریس خود را مالش میدهد، بالاخره بعد از دقایقی جلق زدن Ùˆ چند ارگاسم تصمیم Ù…ÛŒ گیرد روی برگ کنار ØØ´Ø±ÛŒ بنشیند؛ او قهقهه وار Ù…ÛŒ خندد Ùˆ به ØØ´Ø±ÛŒ Ú©Ù‡ Ø¨ÛŒØØ§Ù„ Ø§ÙØªØ§Ø¯Ù‡ نگاه تØÙ‚یرآمیزی میکند؛ برگ هنوز هم Ù…ÛŒ لرزد؛
-ببین ماهی خانوما هنوز دارن پاهاتو ماچ میکنن! هنوز سیر نشدن!
پری یک Ú¯Ù„ Ù†ÛŒÙ„ÙˆÙØ±Ø¢Ø¨ÛŒ کاسه مانند را برمیدارد Ùˆ چندبار با آن از آب برکه برمیدارد Ùˆ روی تن Ùˆ بدن بچه میریزد Ùˆ دست Ù…ÛŒ کشد تا دوباره تمیز شود؛ Ùˆ در ØØ§Ù„یکه به ØØ´Ø±ÛŒ Ú©Ù…Ú© میکند تا بنشیند پشت او قرار میگیرد:
-پاشو بچه! میخوام کمکت کنم!
Ùˆ در نگاه پری یک ØØ§Ù„ت تØÙ‚یر Ùˆ تمسخر Ùˆ بر لبانش لبخند موذیانه ای خودنمایی Ù…ÛŒ کند...