ØØ´Ø±Ù‡ ÛŒ ØØ´Ø±ÛŒ , Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ÛŒ دم پری
چه بوی خوبی!
چه بوی خوبی!
پروانه با نگاه به صورت زنبور دستش را به نرمی به کنار صورت زنبور Ú¯Ø±ÙØªÙ‡: چقدر خوشکل شدی زری جون! چقدر این آرایش بهت میاد عزیزم!
زنبور که در آینه خودش را نگاه میکند: خیلی ممنون پری جون! تو چه آرایشگر خوبی هستی!
پروانه قلم مو را برمیدارد Ùˆ نوک پستانهای زنبور را با رنگ آرایشی مخصوص Ú©Ù‡ خودش با مهارت Ùˆ تخصص ساخته کاملا قرمز میکند، زنبور زری با دستانش پستانهای خودش را بالا Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ تا کار دوست آرایشگرش را آسان کند؛ او ÙØ´Ø§Ø± ملایم به پستانهایش را Ú©Ù… Ú©Ù… Ù…ØÚ©Ù…تر میکند تا علاوه بر خود پستانها نوک پستانهایش نیز بزرگتر Ùˆ درازتر شود تا پری پروانه بهتر بتواند آنها را رنگ کند؛ اینکار زری را ØªØØ±ÛŒÚ© کرده؛ گرچه خودش دقایقی قبل همینکار را برای دوستش پری انجام داده...
ØØ§Ù„ا پری قلم مو را دوباره در رنگ ÙØ±Ùˆ کرده Ùˆ رنگ را با قلممو به نوک چوچوله ÛŒ زری Ùˆ اطرا٠کوص Ùˆ سوراخ کون او میزند، این رنگ برای کوس کاملا بی ضرر Ùˆ بلکه Ù…Ùید است!Ø› زری بیشتر ØªØØ±ÛŒÚ© میشود Ùˆ پری هم همین را میخواهد تا Ù…ØØ¨Øª چند دقیقه پیش او را در مورد رنگ آمیزی کوص خود جبران کند ...
-چه روغن خوب و خوشبویی درست کردی پری جون! چقدر کار ماساژ دادن بدن هردومونو آسون میکنه! اوووه!
_آااه! آره زری جون! من تخصصم همینه عزیزم!
Ùˆ این دو دختر ثروتمند زیبا در ØÛŒÙ† مالش Ùˆ نوازش بدن همدیگر، یکدیگر را در آغوش میگیرند Ùˆ لبان سرخ آلبالویی هم را با عشق Ùˆ شهوت ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù† میبوسند ...
... ناگهان بوی عطر عجیبی به مشام این دو خانم Ù…ØØªØ±Ù… میرسد؛ این بو خیلی تندتر Ùˆ بیشتر از بوی عطر روغنهای آرایشی ÙØ±Ø§ÙˆØ§Ù†ÛŒ ست Ú©Ù‡ این دو به تمام بدن همدیگر مالیده اند Ùˆ برای همین توجه این دو دختر را جلب میکند؛ چشمانشان را باز میکنند Ùˆ در ØØ§Ù„یکه هنوز همدیگر را بغل کرده اند به طر٠منشاء عطر خوش نگاه Ù…ÛŒ کنند Ùˆ پسرک ØØ´Ø±Ù‡ ای را Ù…ÛŒ بینند Ú©Ù‡ به آرامی با بالهای توری سنجاقکی-زنبوری-مگسی-پشه ای اش در ØØ§Ù„ پرواز میان بوته ها Ùˆ درختچه هاست Ùˆ جستجو Ù…ÛŒ کند تا زلال ترین قطرات شبنم را بیابد...
-وااای چه بوی خوبی! از این پسره س؟
-آره زری جون! این همون پسره س Ú©Ù‡ من از دست خاله قورباغه نجاتش دادم اما خیلی قدرنشناسه، من خیلی وقته چشمم دنبال این پسره س ولی همش ازم ÙØ±Ø§Ø± میکنه! دیگه امروز باید بگیرمش!
-آره پری جون ØÙ‚ داری آخه این خیلی خوشبو Ùˆ خوشگله ØÛŒÙÙ‡ همینجوری بدون ما بگرده!
-بیا باهم بریم دنبالش بگیریمش! وای که چقدر دلم میخواد بدنشو توی دستام از نزدیک بو کنم!
Ùˆ هردو بدنبال بوی عطر ØØ´Ø±ÛŒ به پرواز در Ù…ÛŒ آیند تا او را بگیرند؛ ØØ´Ø±ÛŒ Ú©Ù‡ آنها را میبیند سرعت پروازش را بیشتر کرده تا ÙØ±Ø§Ø± کند اما زری Ùˆ پری با استشمام بوی عطر بدن ØØ´Ø±ÛŒ او را Ú¯Ù… نمیکنند Ùˆ با سرعت بیشتری تعقیبش میکنند ...