ØØ´Ø±Ù‡ ÛŒ ØØ´Ø±ÛŒ , Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ÛŒ دم پری
ØØ³Ø±Øª
ØØ³Ø±Øª
دنباله یی از اواخر صØÙ†Ù‡ های قسمت 20
...
زری Ùˆ پری در درگاه ورودی ØÙ…ام ایستاده اند Ùˆ ظرÙها در دستانشان قرار دارد:
پری: این بچه پرروهه بازم ÙØ±Ø§Ø± کرد؟!
...
-اگه دوباره دستم بهش برسه، میدونم باهاش چیکار کنم!
Ùˆ نگاه پری به روزنه ÛŒ هواکش Ùˆ نورگیر سق٠ØÙ…ام خیره میشود؛ اما پس از Ù„ØØ¸Ø§ØªÛŒ رو به زری میکند:
ØØ§Ù„ا ÙØ¹Ù„ا Ú©Ù‡ باید Ø¸Ø±ÙØ§ رو بشوریم!
...
دخترها کار شستن ظرÙها را تمام کرده اند Ùˆ اکنون هردو در آب وان ØÙ…ام زری نشسته اند Ø¯Ø±ØØ§Ù„یکه قرار بود سه Ù†ÙØ±ÛŒ در این وان نشسته باشند!
-قرار بود سه تایی تو این وان بشینیم!
-اگه بود الان باهم میشستیمش!
-ØØ³Ø§Ø¨ÛŒ بدن سÙیدشو دست میکشیدیم!
-ØÛŒÙ شد ØØ´Ø±ÛŒ دوباره از دستمون ÙØ±Ø§Ø± کرد!
-آره! کلی برای امشب براش نقشه داشتیم!
-Ùکرشو بکن اگه امشب لای پاهامون بود!
-آخ Ú©Ù‡ Ú†ÛŒ میشد! اوووÙÙ!
-ØØ§Ù„ا Ú©Ù‡ نداریمش بازم باید Ùقط با خودمون ور بریم!
-ØØ§Ù„ا باید امشبم مثل هرشب طبق بزنیم!
-الان میگی کجا Ø±ÙØªÙ‡ØŸ!
-نمیدونم! اما بالاخره ØØªÙ…Ù†ÛŒ دست چندتا دختر چاقالو Ù…ÛŒ Ø§ÙØªÙ‡!
-Ùکرشو بکن خانومای جنگل چجوری بکننش!
-یعنی شبی قراره تو بغل کدوم خانوما باشه؟!
Ùˆ در ØÛŒÙ† Ú¯ÙØªÙ† این ØØ±Ùها پری Ùˆ زری در وان ØÙ…ام به هم نزدیکتر شده اند Ùˆ پاهایشان را در ØØ§Ù„ت نیمه لمیده در وان باز Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ کوس هایشان را به هم میمالند Ùˆ به بهانه ÛŒ شستن همدیگر Ùˆ دست کشیدن بدن همدیگر پستانهای یکدیگر را ÙØ´Ø§Ø± میدهند؛ همچنین Ú¯ÙØªÙ† این ØØ±Ùها Ùˆ یاد Ùˆ خاطره ÛŒ ØØ´Ø±ÛŒ برایشان ØªØØ±ÛŒÚ© کننده است مخصوصا Ùکر کردن به اینکه ØØ´Ø±ÛŒ قرار است توسط خانمهای دیگری گاهیده شود آنها را به اوج شهوت میرساند Ùˆ ناگهان دچار ارگاسم میشوند Ùˆ در این Ù„ØØ¸Ø§Øª لبهایشان میلرزد Ùˆ اشکی از چشمانشان جاری میشود، اشکی Ú©Ù‡ شاید بخاطر غم از دست دادن ØØ´Ø±ÛŒ هم هست؛ ØªØ±Ø´ØØ§Øª واژنهایشان در آب وان جاری میشود...
...دخترها Ù„ØØ¸Ø§ØªÛŒ در رخوت در وان دراز کشیده اند Ùˆ سرهایشان را بر لبه ÛŒ وان نهاده اند Ùˆ به روزنه ÛŒ سق٠ØÙ…ام خیره شده اند، جایی Ú©Ù‡ ØØ´Ø±ÛŒ از آنجا ÙØ±Ø§Ø± کرده است...
...دخترها برخاسته اند Ùˆ با جریان آب آب زلال دوش Ú¯Ù„ÛŒ ØÙ…ام خودشان را آب میکشند Ùˆ همدیگر را نوازش میدهند؛ آب آلوده به ØªØ±Ø´ØØ§Øª کوسشان از ÙØ§Ø¶Ù„اب وان خارج میشود تا شاید غم هجران ØØ´Ø±ÛŒ را هم با خودش به خاک پای درخت ببرد...
...
-خستگیمون یه Ú©Ù… در Ø±ÙØª!
-دیگه داره نزدیک غروب میشه؛ نمیدونم چرا دلم Ú¯Ø±ÙØªÙ‡!
-منم ØÙˆØµÙ„Ù… سر Ø±ÙØªÙ‡!
-زری جون! بیا امشب بریم خونه ی من که بعد از شام پیش هم بخوابیم همدیگه رو ماساژ بدیم!
-Ùکر خوبیه جونی! ØØ§Ù„ا Ú©Ù‡ پسره رو نداریم باید خودمون تنهایی به همدیگه ØØ§Ù„ بدیم!
Ùˆ دخترها میخندند Ùˆ با هم پرواز کنان بطر٠خانه ÛŒ زیبای پری پروانه ØØ±Ú©Øª میکنند...
...
دخترها بر لبه ÛŒ درگاه ورودی خانه ÛŒ Ú¯Ù„ Ú¯Ù„ÛŒ پری پروانه نشسته اند Ùˆ باهم ØØ±Ù میزنند:
-ØÙˆØµÙ„Ù‡ مون سر Ø±ÙØªÙ‡! هوا Ù… Ú©Ù‡ داره Ú©Ù… Ú©Ù… تاریک میشه!
-چطوره امشب یه مهمونی بگیریم دوستامونو دعوت کنیم دلمون وا بشه، بالاخره با هم Ú©Ù‡ باشیم کمتر غصه ÛŒ نداشتن اون ÙØ³Ù‚Ù„ÛŒ اذیتمون میکنه!!
-Ùکر خیلی خوبیه پری جون! مواÙقم! همه مون با هم بیاد ØØ´Ø±ÛŒ کوچولو جلق میزنیم!
-اما هرکاریم که بکنیم همجنسبازی جای بچه بازی رو که نمیگیره!
-راست میگی! ØÛŒÙ Ú©Ù‡ بچه هه در Ø±ÙØª! اما Ùکرش از سرمون در نمیره!
-یعنی الان کجاس؟ گم شده نمیشه پیداش کنیم!؟
-امیدوارم هرجا که باشه خانوما بگیرنش بگاهنش!
-یعنی امشب قراره که تو بغل کی بخوابه که بگاهدش؟!
Ùˆ نگاه پر ØØ³Ø±Øª دخترها به آسمان خیره میشود...
......