ØØ´Ø±Ù‡ ÛŒ ØØ´Ø±ÛŒ , Ø§ÙØ³Ø§Ù†Ù‡ ÛŒ دم پری
تدارک جشن
تدارک جشن
...
-باید یه مهمونی درست Ùˆ ØØ³Ø§Ø¨ÛŒ بگیریم! الان دیگه وقت جشن Ùˆ شادیه!
...
Ù„ØØ¸Ø§ØªÛŒ پیش:
-بگیرینش! نذارین در بره!
-تو از اون ور برو منم ازین ور دنبالش میذارم!
ØØ´Ø±ÛŒ با ÙˆØØ´Øª جیغ میزند: اااو! وای! نههه!
Ùˆ خیلی سعی میکند Ú©Ù‡ ÙØ±Ø§Ø± کند اما از همه طر٠او را Ù…ØØ§ØµØ±Ù‡ کرده اند؛ از هر طر٠میرود خانمها راهش را بسته اند...
-ای بچه ÛŒ شیطون! Ùکر کردی میتونی برای همیشه از ما ÙØ±Ø§Ø± Ú©Ù†ÛŒ!
-بچه بیچاره با پای خودت اومدی توی تله!
زری Ùˆ پری با هر هشت دستشان هم دست Ùˆ پای ØØ´Ø±ÛŒ کوچولو را Ú¯Ø±ÙØªÙ‡ اند Ùˆ هم بالهایش را تا نتواند ÙØ±Ø§Ø± کند، Ùˆ او را پرواز کنان به خانه ÛŒ پری میبرند...
-اینقده بال بال نزن بچه! تو باید بیای خونه ی من!
-آره مجبوری! دیگه جای دیگه ای م نداری که بری!
...
-باید یه جا ببندیمش Ú©Ù‡ دیگه نتونه ÙØ±Ø§Ø± کنه!
دخترها پسرک ØØ´Ø±ÛŒ را اسیر کرده اند Ùˆ به خانه ÛŒ پری آورده اند
ادامه دارد...