حشره ی حشری , افسانه ی دم پری

دوباره؟!

...پری و زری حشری را که اکنون کاملا تمیز شده روی یک گلبرگ پاک بر روی زمین می گذارند و چون این بچه پس از آن تجاوز دو خانم و حمام کمی خسته و خوابآلود است روی گلبرگ بحالت درازکش قرار گرفته؛ نسیم ملایمی می وزد و به آفتاب ملایم و سایه روشن کمک میکند و خیسی تن این سه حشره رفع میشود اما بدنهایشان هنوز کمی نم دارد...

... بدنهای این سه حشره هنوز کمی نمناک است؛ نسیم ملایم خنکی خاصی را به اندامهای مرطوبشان هدیه می کند و همین حس خنکی حالشان را دگرگون کرده و دوباره شهوت زری و پری بیدار میشود؛ دیدن بدن دوباره تمیز شده ی حشری این دو دختر هوسباز را دوباره حشری کرده! پری و زری باهم به طرف حشری یورش میبرند و با لبهای کلفت و گوشتالودشان با حرص و ولع فراوان شروع به بوسیدن صورت زیبا و بدن ناز و نرم و لطیف این پسربچه ی کوچولو می کنند؛ حشری که توان مقاومت ندارد همانطور بیحال افتاده و لبهای حریص و پرشهوت این دو خانم تشنه را روی بدنش حس میکند، پسرک کم کم به نفس نفس می افتد و ضربان قلبش بالا میرود، لبهای داغ این دو خانم بر بدن نرم پسرک او را تحریک میکند؛ خانمها با دست شروع به مالش بدن حشری میکنند و حال پسرک بدتر میشود، اما حال دخترها خیلی بدتر از او است، آنها درحالیکه هنوز نتوانسته اند باعث ورم کردن پستانها و دو کیر حشری بشوند خودشان دچار ارگاسم شده آب داغ کوس های خودشان را به محکمی بر روی پوست سفید بدن پسرک می پاشند؛ بدن حشری فسقلی لیز و لزج میشود و زری و پری شروع به ماساژ بدن پسرک میکنند:

پری با خنده: این برای سلامتی پوست بدنت خوبه بچه جون! هاه هاه هاه !

زری با صدایی شاد: آره عزیزم! ما بهتر میدونیم چی برا سلامتیت خوبه!

و او هم شادمانه میخندد؛

دخترها چندبار روی بدن پسربچه ارگاسم میکنند و با آب لزج کوس خودشان بدن این کودک را ماساژ میدهند تا خوب او را برای گاییده شدن آماده کنند؛

تا اینکه پستانها و کیر و دم پسرک بیچاره ی حشری دوباره ورم میکند و آماده ی مورد تجاوز قرار گرفتن توسط خانمها می گردد:

زری می خندد: آخجون شوشولش دوباره باد کرده!

پری با شادمانی: آره دمشم دوباره پف کرده!

زری: بیا جامونو با دفه ی قبل عوض کنیم!

پری: آره این بار من از دمش می کنمش! با دوتا از دستامم از زیر بغلش پستوناشو می مالم و فشارش میدم! با دوتا دست دیگمم پهلوهاشو نوازش میکنم!

زری: پس منم با دو تا از دستام رون پاهاشو میگیرم با انگشتای اون دوتا دستمم تو سوراخ کونش فرو میکنم!

و دو دختر شهوتی حسابی دلی از عزا در می آورند و تا می توانند بچه را مورد تجاوز قرار میدهند تا بالاخره او را هم چندبار به ارگاسم میرسانند...

پری در حالیکه پسرک را از روی محبت نوازش میکند: به نظر من که بسش نیست، اما بیچاره شل شده!

زری که دستانش را از کون بچه بیرون آورده و او هم پسرک را با مهربانی نوازش میدهد: آره! طفلکی چقد خسته شده!

پری: ببین چقده آب کوص رو بدنش پاشیدیم! خیلی کیف کردیم!

زری: آره! برای پوست بدنش خیلی مفیده!

پری: واقعا! اما حالا باید دوباره حمامش کنیم!

 Ùˆ زری Ùˆ پری دوباره غش غش با صدای بلند Ù…ÛŒ خندند ...